فرش دستباف و باغ ایرانی هردو عناصر اصیلی در فرهنگ ایرانی هستند. هردو این عناصر آینهی تمام نمایی از آنچه بر ایرانیان و فرهنگ ایرانیان گذشته است هستند. باغ ایرانی و قالی دستباف از دوران پیش از اسلام قدمت دارند. پس از اسلام نیز جایگاه خود را در میان مردم و فرهنگ عامه حفظ میکنند. وجود این دو، محل بروز و ظهور هنرمندان دورههای مختلف بوده است. اما آنچه میخواهیم در این یادداشت به آن بپردازیم، ارتباط میان اصول ساختاری و طراحی قالی و پردیس ایرانی است. با توجه اندگی به این دو متوجه شباهتهای بسیار در ساختار و طراحی آنها خواهید شد. این شباهتها ریشه در عمیقترین اعتقادات مردمان دارد. یعنی هم باغ ایرانی و هم قالی دستباف هردو ارتباط عمیقی با زندگی اعتقادی مردمان داشتهاند. اکثر نمادهای به کار رفته در طراحیها نمادهایی هستند از تصورات و باورهای اسطورهای اکثریت مردم.
فرش دستباف بازتاب باغ ایرانی
به طور کمتر کسی است که شباهت اکثریت فرشهای دستباف ایرانی، به باغ را منکر شود. در اولین دیدار از هر فرشی میتوان تصور کرد که آنچه بر آن نقش بسته، تصویر باغی است دلگشا و زیبا. پرداختن به خود باغ به دلیل تمایل دیرینهی انسان به طبیعت است. همچنین اگر در اعتقادات اسطورهای و مذهبی ملتها جستوجو کنید، تمایل بازگشت به بهشت یا باغ عدن را خواهید یافت. باغ عدن همان مکانی است که آدم ابوالبشر پیش از حبوط به زمین در آن سکونت داشت. طراح فرش نیز در طرح خود بازگشت به همین بهشت را آرزو میکند. اگر انسان با ساختن باغ تلاش دارد مکانی زمینی از بهشت را تداعی کند، بافنده میتواند با نقش و طرحی خیالی این تصویر را بر روی فرش پیاده کند. صاحب فرش نیز تجربهی دیدن این رویا را همیشه همراه خود خواهد داشت.
قاب دور قرشهای دستباف به خوبی میتواند نشانگر شباهت این طرحها به باغهای ایرانی باشد. باغها نیز حصاری مستطیل شکل شبیه به آنچه در فرش میبینیم داشتهاند. نکتهی مهم دیگر نقش حیوانات است. پیش از اسلام و پیش از آمدن دین زرتشت، مردمان این منطقه اعتقاداتی چند خدایی داشتهاند. خدایان خود را در قالب حیوانات و موجودات مختلف در میآوردهاند. نقشمایههای حیوانی که بر روی «باغ فرش» قرار میگرفته نمادی اعتقادی از این خدایان بوده است. پس از یکتا پرست شدن مردم، این نمادها و نقشها به علت زیبایی و به عنوان تجلیهای خلقت خداوند در طرح فرش باقی ماند. و پس از اسلام نیز آن نقشها جای خود را به نمادها دادهاند.
درواقع میتوان گفت که طراحی فرشهای دستباف از معماری باغهای ایرانی بسیار وام گرفتهاند. و هردو این هنرها توامان وابسته به اعتقادات مذهبی و معنوی مردمان در دورههای مختلف بودهاند.
ارتباط میان باغ ایرانی و طرح فرش دستباف
فرش دستباف و باغ ایرانی هردو عناصر اصیلی در فرهنگ ایرانی هستند. هردو این عناصر آینهی تمام نمایی از آنچه بر ایرانیان و فرهنگ ایرانیان گذشته است هستند. باغ ایرانی و قالی دستباف از دوران پیش از اسلام قدمت دارند. پس از اسلام نیز جایگاه خود را در میان مردم و فرهنگ عامه حفظ میکنند. وجود این دو، محل بروز و ظهور هنرمندان دورههای مختلف بوده است. اما آنچه میخواهیم در این یادداشت به آن بپردازیم، ارتباط میان اصول ساختاری و طراحی قالی و پردیس ایرانی است. با توجه اندگی به این دو متوجه شباهتهای بسیار در ساختار و طراحی آنها خواهید شد. این شباهتها ریشه در عمیقترین اعتقادات مردمان دارد. یعنی هم باغ ایرانی و هم قالی دستباف هردو ارتباط عمیقی با زندگی اعتقادی مردمان داشتهاند. اکثر نمادهای به کار رفته در طراحیها نمادهایی هستند از تصورات و باورهای اسطورهای اکثریت مردم.
فرش دستباف بازتاب باغ ایرانی
به طور کمتر کسی است که شباهت اکثریت فرشهای دستباف ایرانی، به باغ را منکر شود. در اولین دیدار از هر فرشی میتوان تصور کرد که آنچه بر آن نقش بسته، تصویر باغی است دلگشا و زیبا. پرداختن به خود باغ به دلیل تمایل دیرینهی انسان به طبیعت است. همچنین اگر در اعتقادات اسطورهای و مذهبی ملتها جستوجو کنید، تمایل بازگشت به بهشت یا باغ عدن را خواهید یافت. باغ عدن همان مکانی است که آدم ابوالبشر پیش از حبوط به زمین در آن سکونت داشت. طراح فرش نیز در طرح خود بازگشت به همین بهشت را آرزو میکند. اگر انسان با ساختن باغ تلاش دارد مکانی زمینی از بهشت را تداعی کند، بافنده میتواند با نقش و طرحی خیالی این تصویر را بر روی فرش پیاده کند. صاحب فرش نیز تجربهی دیدن این رویا را همیشه همراه خود خواهد داشت.
قاب دور قرشهای دستباف به خوبی میتواند نشانگر شباهت این طرحها به باغهای ایرانی باشد. باغها نیز حصاری مستطیل شکل شبیه به آنچه در فرش میبینیم داشتهاند. نکتهی مهم دیگر نقش حیوانات است. پیش از اسلام و پیش از آمدن دین زرتشت، مردمان این منطقه اعتقاداتی چند خدایی داشتهاند. خدایان خود را در قالب حیوانات و موجودات مختلف در میآوردهاند. نقشمایههای حیوانی که بر روی «باغ فرش» قرار میگرفته نمادی اعتقادی از این خدایان بوده است. پس از یکتا پرست شدن مردم، این نمادها و نقشها به علت زیبایی و به عنوان تجلیهای خلقت خداوند در طرح فرش باقی ماند. و پس از اسلام نیز آن نقشها جای خود را به نمادها دادهاند.
درواقع میتوان گفت که طراحی فرشهای دستباف از معماری باغهای ایرانی بسیار وام گرفتهاند. و هردو این هنرها توامان وابسته به اعتقادات مذهبی و معنوی مردمان در دورههای مختلف بودهاند.